فرشته های مامانفرشته های مامان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
یکی شدن من وبابایییکی شدن من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

هدیه های آسمانی

دندون دندون

عروسک کوچولوهای ناز مامان سلام الان که ماشالله هزار ماشالله خوب خوب هستید انشالله وقتی که این مطلب رو هم میخونید عالی باشید قلب و نفس های مامانی شما گلای نازم دارین دندون در میارین یه چند روزی توی این هفته یعنی از تقریبا دوشنبه 24 آذر تا آخر هفته روزا همش نق نق داشتین کاهی اوقات هم گریه های بدی میکردین اما سر شبها که دیگه حریفتون نمیشدم دوتایی میزدین زیر گریه اونم چه گریه هایی.............. آخرش منم  از گریه شما عزیزای دلم گریه م میگرفت و با گریه زنگ میزدم به بابایی که پاشو بیا.........                         ...
29 آذر 1393

تراشیدن موی سر

جیگرهای ناز مامان سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام انشالله در سلامت کامل به سر ببرید بعد از مدت ها الان تونستم بیام مطلب براتون بذارم امروز سه شنبه 18 آذر 93 الان دوتاییتون ناز خواب خوابیدید دیروز خیلی اذیتم کردید سردرد شدم ار دست شما وروجکا دیگه بیشتر چیزهارو متوجه میشید مثل دعوا که میکنم باهاتون وقتایی که اذیت میکنید یه داد کوچولو میزنم شما که فاطمه خانم همچین میزنی زیر گریه که نگوووووووو گاهی اوقات الکی یواش دعوات میکنم لباتو کم کم آویزون میکنی که دیگه ببینی دعوام جدی شد بزنی زیر گریه الهی مامانی فدات شم عزیز دلم که اینقد تو زرنگی اما حانیه لوس مامان شما هرزگاهی با دعوای من گریه میکنی بیشتر تو چشام با مظلومیت تمام با لبای ...
18 آذر 1393

روروک سواری

سلام عزیزای دل مامان اومدم از فوزولی هاتون بنویسم از اینکه دیروز یعنی 8آذر 93 خیلی اذیتم کردین اینقد غر زدین همش میخواستین که بردارمتون روپام بشینین خوابتون میومد اینقد گریه میکردین میخواستین که همش رو پام تکونتون بدم تا میذاشتمتون زمین شروع میکردین به نق نق و گریه کردن خلاصه دیروز خوب نخوابیدین همش اذیت کردین کمر درد بدی هم از دست شما دوتا گرفتم اعصابمم کلی بهم ریختین یکی  دو تا جیغ بنفش سرتون کشیدم یک کوچولو ساکت شدید خیلی اذیتم کردید بابایی هم ساعت 6 اومد خونه تا به بابایی رسیدین شدین دخترای خوب دیروز دیدم خیلی دلتون میخواد راتون ببرم برای همین گذاشتمتون تو روروک دوهفته بود سوار روروک هاتون نشده بودین دیدم خودتون...
9 آذر 1393

اتمام 5ماهگی

ماهگیتون مبارک سلام دوقلوهای ناز مامان انشالله که وقتی که این مطلبو میخونید صحیح و سالم باشید و تو بهترین شرایط زندگی باشید مثل الان که دوتاییتون ناز خوابیدید البته بعد از اینکه پدر منو درآوردین فاطمه ی قشنگمو تا رو پام تکون دادم بعد از شیر خوردنش قشنگ خوابیده از ساعت 4 الانم 5 بعدازظهر 4 آبان 93- اما حانیه ناز مامانش تا از رو پام میذارمت زمین بیدار میشی دو سه باری تکونت دادم تا دیگه الان که ساعت 5:10 دقیقه س دیگه ناز خوابیدی عشقم وای باز بیدار شدی ............. نه خوابیدی عزیزای دل مامان امروز ظهر شما 5 ماهگیتون کامل شد و وارد ماه ششم زندگیتون شدید 6 ماهگیتون مبارک نور چشم مامان و بابا فاطمه ماهم دیگه کم کم بلد...
4 آذر 1393
1